به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، انتشارات ققنوس در
جدیدترین فعالیتش در حوزه رمان ایرانی اقدام به انتشار کتابهای «کالت»
اثر بابک تبرایی و «با عزیزجان در عزیزیه» اثر فرخنده آقائی کرده است،
علاقهمندان ادبیات میتواند این کتابها را از کتابفروشیها تهیه کنند.
«کالت»
«کالت» داستان یک استاد حقالتدریسی دانشگاه و نحوه کشف فیلمی گمشده از
تاریخ سینمای ایران توسط اوست. این رمان با دو روایت روبهرو است که به شکل
خیالی ـ واقعی، زندگی خود را روایت میکنند.
در پشت جلد این کتاب میخوانیم: «سالنی بزرگ و سنگفرش، با چهلچراغ عظیمی از
شمع، آویزان از سقف. مردان و زنانی ژندهپوش و کثیف وسط سالن. آهنگی
باوقار و شیک و مجلسی پخش میشد که هیچ تناسبی با سر و وضعِ افتضاحِ آدمها
نداشت. مثل جویگردها و کولیها بودند: زنانی با موهای بلند و شانهنکرده،
مردهایی با ریش بسیار بلند و پوششیعبامانند. پوشش ِمردها عمدتا شبیه
البسه مردانِ دوران قاجار خودمان، یا ترکها و افغانها، بود و لباسهای
زنان ملغمهای از رختِ زنان قشقایی و کرد و کولی. بیحجاب. در نگاه اول
محال بود بشود تشخیص داد این آدمها کجاییاند، یا تا چه میزان از وضع
ظاهریشان کارِ گریم و آرایش است و تا چه حد بازتاب واقعیت.»
«کالت» اثر بابک تبرایی در 248 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و بهای 15 هزار تومان توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.
«با عزیزجان در عزیزیه»
کتاب «با عزیزجان در عزیزیه» رمانی ایرانی از فرخنده آقائی است. این
سفرنامه-رمان حاصل تجربه آقائی از سفر حج است که آن را به تحریر درآورده
است.
درونمایه این رمان سفر چند زن سالمند به حج تمتع است. آنها در این رمان
مناسک حج را به جای میآورند و در هتلی اقامت دارند. این کتاب مستند است و
رفتار، بحثها و شوخیهای این زنان را با یکدیگر روایت میکند.
«با عزیز جان در عزیزیه» مانند سایر آثار آقائی بستری رئالیستی دارد و
آدمها و موقعیتهای موجود در آن حقیقی هستند. در واقع این کتاب داستانی را
در مکانی با مختصات معین و مسیر رویدادهای معین روایت میکند اما در دل
این مسیر رئال، اتفاقاتی رخ میدهد که خلقش حاصل کار نویسنده است.
در پشت جلد این کتاب میخوانیم: «چهار هماتاق هر كدام روي تخت خود نشسته
بودند و پرتقالها را به طرف هم پرت ميكردند. خانم مدبري با عصايش
پرتقالها را به طرف ديگران ميفرستاد و آنها با پايشان پس ميفرستادند.
زنها از اتاقهاي ديگر جمع شده بودند كنار در و هركدام كسي را تشويق
ميكردند و دست ميزدند. بيشتر طرفدار خانم مدبري بودند. خانم صراف ميگفت:
«شما هم بياييد. داريم براي سنگ زدن به شيطان تمرين ميكنيم.» «ايوالله
خانم مدبري!» عزيز جان كوتاه نميآمد. يكي در راهرو ميگويد: «پيرزنها با
هزار سختي و مرارت اعمالشان را به كمك ديگران به جا ميآورند و وقت برگشتن
به همه پز ميدهند كه چطور زيارت كردند.» ديگري ميگويد: «اعتماد به نفس
بالاست.» «جانشان هم در يايد دست از لاف زدن بر نميدارند.»»
رمان «از شیطان آموخت و سوزاند» فرخنده آقائی برنده دوره هفتم جایزه
منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی شد. «راز کوچک»، «یک زن، یک عشق»، «گربههای
گچی» و «جنسیت گمشده» تعدادی از آثار داستانی منتشر شده از آقائی هستند.
کتاب «با عزیزجان در عزیزیه» نوشته فرخنده آقائی در 175 صفحه، شمارگان 1100
نسخه و به بهای 11 هزار تومان توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.