به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «جمهوری خلق نسیان؛ تجدید دیدار با تیان آنمِن» نوشته لوئیزا لیم بهتازگی با ترجمه مسعود یوسف حصیرچین از سوی انتشارات ققنوس منتشر شد. نسخه اصلی اینکتاب سال 2014 چاپ شده است.
کتاب «جمهوری خلق نسیان» هشت فصل اصلی دارد. از سرباز، ماندن، تبعید، دانشجو، مادر، میهنپرست، مسئول، جنگدو عناوین هشتگانه این کتاب را شامل میشود.
لوئیزا لیم نوشتن اینکتاب را اتفاق خونباری میداند که 4 ژوئن 1989 در شهر پکن رخ داد. در اینروز ارتش آزادیبخش خلق چین، در میدان مرکزی پکن با نام تیانآنمن، حمله کرد و تعداد زیادی از آنها را کشت. لوئیزا لیم نویسنده اینکتاب، روزنامهنگاری است که از حذفشدن خاطره کشتار تیانآنمن از حافظه جمعی نگران بوده و خواسته با کتاب خود نشان دهد، حوادث آنروز ویژه، چگونه چین و حزب کمونیست حاکم بر آن را متحول کرد.
در 4 ژوئن 1989 ارتش آزادیبخش خلق به اهالی غیرنظامی پکن حمله کرد و صدها نفر را کشت. حالا اما این رویداد مهم از خاطره جمعی حذف شده است. لیم در این کتاب جزییات جدیدی افشا میکند و با کسانی مصاحبه میکند که حوادث 4 ژوئن زندگیشان را متحول کرده است: سربازی که واحدش را برای سرکوب مردم به تیان آنمن فرستاده بودند؛ دو بنیانگذار گروه مادران تیان آنمن که فرزندانشان به ضرب گلوله کشته شدهاند؛ همینطور با یکی از مهمترین مقامات دولتی کشور که پس از حوادث میدان تیان آنمن به زندان افتاد و بعدها به یکی از برجستهترین دگراندیشان کشور تبدیل شد.
لیم همچنین توضیح میدهد که چگونه وقایع 4 ژوئن باعث شکلگیری هویت ملی شد و نسلی از میهنپرستان جوان را خلق کرد که اطلاعات اندکی درباره حوادث سال 1989 دارند و اهمیت کمتری هم به آن میدهند. نویسنده همچنین با یافتن شاهدان عینی و اسناد افشاشده دیپلماتهای آمریکایی نخستین بار از اعتراضات و سرکوب جنگدو سخن میگوید. فراموش شدن این اعتراضات و خشونت نظامیان نشاندهنده موفقیت مثالزدنی حکومت در بازنویسی تاریخ و حذف بخشهای دردناک آن است.
آیا آنچه ربع قرن پیش در میدان تیان آنمن اتفاق افتاد هنوز اهمیت دارد؟ یکی از پاسخها را شاید بشود در متنی جست که بزرگترین نویسنده مدرن چین، لوشون، بعد از یک کشتار دولتی قدیمیتر در سال 1926 نوشت. در آن زمان پلیس مسلح در میدان تیان آنمن به روی معترضان به تن دادن جنگ سالار جانگ زوئولین به خواستههای ژاپنیها تیراندازی کرد و 47 کشته و صدها زخمی بر جای گذاشت. این اتفاق لو شون را بر آن داشت که بنویسد: «این نه فرجام یک واقعه، بلکه آغازی نو است. دروغهایی که با جوهر نوشته میشوند هرگز نمیتوانند حقایق نوشته شده با خون را تغییر دهند. همه دِینهای خونین باید به همان شکل پس داده شوند: هر چه بازپرداخت دیرتر، بهرهاش بیشتر.»
آیا ممکن است جنبش جمعی دیگری مانند تیان آنمن اتفاق بیفتد؟ بله، ممکن است. مصادره وحشیانه اراضی، فساد اداری گسترده و خفه کردن اعتراض به مشکلات زیستمحیطی باعث شکلگیری کانونهای نارضایتی در میان مردمی میشود که احساس میکنند چیز زیادی برای از دست دادن ندارند. تا زمانی که این مسایل محدود به یک محل باقی بمانند، احتمال حرکتی جمعی دور از ذهن است. اما هم اندازه و هم فراوانیشان دارد روی نقشه زیاد میشود. در این میان، با درآمیختن فرمانهای حفظ ثبات و ملیگرایی برای مجبور کردن اقلیتهای قومی به نمایشهای علنی وفاداری، ناآرامی در حاشیههای چین سرعت میگیرد –همان «تیان آنمنهای کوچک»ی که بائو تانگ دربارهشان صحبت کرد.
در یک نمونه، در سال 2013، پس از اینکه تبتیها نپذیرفتند پرچم چین را بر فراز خانهشان نصب کنند، درگیریهایی رخ داد که طی آنها 4 نفر به ضرب گلوله کشته و 50 نفر مجروح شدند. در اکتبر 2013، نشانهی دیگری از افزایش ناپایداری بروز کرد و آن وقتی بود که مقامات اویغورهای جداییطلب را عامل «حمله تروریستی» در خود میدان تیان آنمن اعلام کردند. در این حمله، با انفجار جیپی در نزدیکی تصویر آویزان صدر مائو از تیان آنمن، پنج نفر جان باختند؛ به گزارش مطبوعات خارجی، در آن زمان، رهبران ملی در همان نزدیکی بودند. مقامات چینی، برای خفه کردن ناآرامی در نطفه، چیزی بین 20 تا 30 میلیون دوربین مداربسته در سرتاسر کشور نصب کردهاند تا یک سیستم نظارت ملی به نام «اسکای نت» را به راه بیندازند.
حکومت شاید از دیکته کردن زندگی مردم پا پس کشیده باشد، اما توانایی نظارت بر شهروندانش را تقویت کرده است. بودجه چین هراسهایش را افشا میکند: اولویت مخارج امنیت داخلی بیشتر از بودجه دفاعی است و همین نشان میدهد که از نظر این کشور، منشا تهدید اصلی که متوجه حاکمیت کمونیستی است در داخل است، نه در خارج. این «فراموشی» که چین را در خود غرق کرده فقط از بالا اعمال نمیشود؛ خود مردم هم با این نسیان همدست بودهاند و آن را با آغوش باز پذیرفتهاند. فراموشی یکی از ساز و کارهای بقاست، چیزی در رده عادت.
حزب کمونیست چین پیوسته به تاریخ پنجهزار ساله این کشور اشاره میکند و در عین حال، رفتارهای ننگین و شرمآور تازهترش را حذف میکند. در کشوری که بیش از هر کشور دیگری در تاریخ جهان برای کاستن از فقر تکاپو کرده است، مگر این چیزها اهمیتی هم دارند؟ پاسخ این است که بله، دارند. اهمیت دارند چون هویت ملی این قدرت جهانی جدید بر پایه دروغ است. وقتی آن دروغها را در مدرسه آموزش میدهند، بی هیچ مخالفتی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند و راستگویی مجازات میشود، خلایی اخلاقی روز به روز بیشتر دهان باز میکند، دین سنگینتر میشود و بهایش هم میشود گرانقدرترین چیز: از کف رفتن انسانیت.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم: «بعضی از معترضان، مانند گائو یانگ، بهوضوح بهصورت خودجوش آمده بودند. اما شک من مبنی بر وجود مشوقهای رسمی زمانی به یقین تبدیل شد که با مرد میانسالی با موهای کوتاه مرتب مصاحبه کردم که پرچم چینی بر شانه داشت.
از او پرسیدم: «چرا اینجایید؟»
با چربزبانی پاسخ داد: «شدیدا احساس غرور میکنم که میتونم نقش بسیار کوچیکی در دفاع از تمامیت ارضی مام میهن ایفا کنم.» حین صحبتهایمان به حضور گسترده نیروهای پلیس در خیابانها اشاره کردم.
مستقیم به من نگاه کرد. «از کجا میدونی من پلیس نیستم؟»
پاسخ دادم: «نمیدونم.» و ناگهان متوجه مدل مویش، شیوه ایستادنش و رئیسمآبی اندکی پلیسگونهاش شدم. «پلیس هستید؟»
گفت: «این رو ازم نپرس» و بهوضوح خشکش زد و دنبال راه فراری گشت. ناگهان متوجه شدم پیرامونمان پر است از مردان معترضی با همان مدل مو و هیکل ورزیده. اینترنت پر از چنین شایعاتی بود؛ در یک شهر حتی گفته بودند مردی که مردم را به چپ کردن سه اتومبیل تحریک کرده است پلیس بوده، اگرچه اینخبر بهسرعت از شبکههای اجتماعی پاک شد.»
کتاب «جمهوری خلق نسیان» (تجدید دیدار با تیانآنمِن) تالیف لوئیزا لیم و ترجمه مسعود یوسف حصیر چین در 351 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 75 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شد.