1396/12/14 دوشنبه
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، رمان «در این هوا»
نوشته جواد مجابی در نشر ققنوس تجدید چاپ شد. این رمان به همراه رمان تازه
منتشر شده مجابی و رمانهای تجدید چاپ شده دیگر او روانه قفسه کتابفروشیها
شده است و قرار است در جشن امضایی که ناشر تدارک دیده است، رونمایی شود.
«باغ گمشده» و «روایت عور» دو رمان دیگری است که ققنوس آنها را تجدید چاپ
کرده است.
رمان «در این هوا» که بار اول سال 1383 در نشر ققنوس منتشر شد، نهمین رمان
مجابی است و اتفاقهای آن در فضای هنر معاصر اتفاق میافتد و نویسنده بخشی
از تجربههای اهالی سینما را در آن بازتاب میدهد. شخصیت اصلی زنی هنرمند
به نام الناز است که به دنبال شهرت در سینما است و در این زمینه با همسرش
دچار اختلاف]هایی میشود. در واقع مجابی خواسته است تا برخی از وقایع پشت
پرده سینمای ایران را در این رمان بازگو کند.
بخشی از متن: «برای گرفتن چند صحنه، سفر گروه فیلمبرداری
به نوشهر، لازم شد. برای یک هفته رفته بودیم، اوضاع طوری پیش رفت که به سه
هفته کشید و این تأخیر بیشتر تقصیر من بود. بازهم لازم شد تغییراتی در
سناریو صورت گیرد. اواخر فروردین بود. هفته آینده باید دم و دستگاه را جمع
میکردیم برگردیم تهران، که آن اتفاق افتاد.
با سناریست توی لابی هتل نشسته بودیم و چای میخوردیم و کاغذهای انبوه خطخورده روی میز ولو بود.
شهرام گفت: «با این دستکاری تازه همه چیز به هم ریخته، نقش دوم که اون
طوری عوض شد، بعدش نوبت نقش بهروز رسید، این شخصیت تازه که میآری تو کار،
نقش بهروز رو کمرنگ میکنه. نمیدونم چی کارش کنم، این یه قصه جدیده. با
این شخصیت جدید میخوای چی بگی؟»
«خودمم گیج شدم، قربونت، یهجوری درستش کن.»
«همه چیز این داستان به هم مربوطه، یه تکهشو که جابجا میکنی همه چی به هم میریزه.»
«از آخرای فیلم راضی نبودم. بدجوری هندی شده بود. این شخصیت تازه، بهرام،
شاید بتونه تعادلی به وجود بیاره. مردم خسته شدن از قصه فراق و وصال الکی،
دنبال یه چیز نامنتظرن، یه چیز تازهای که تا حالا بِهِش فکر نکردن، تو
حوادث فیلم پیشبینی شو نکردن. غافلگیری، اینو میخوام.»
«این آدم، بهرام ظهورش خیلی ناگهونیه، آخه علتی، سابقهای چیزی.»
«و زندگی خیلی چیزا ناگهونی پیش میآد، یه دفعه میبینی یه آدم، یه حادثه تو رو غلتونده جایی که اصلاً هیچ فکرشو نمیکردی.»
«تو به بقیه شخصیتا یه شناسنومه دادی، سابقهای به دست دادی، غیر از این آدم.»
«بذار یه آدمم بیشناسنومه وارد بشه.»
«قول میدی این آخرین دستکاری باشه؟»
«نمیدونم، تا چی پیش بیاد.»
شهرام ایدهاش را مطرح کرد تا حدی قانعکننده بود. گفتم بنویسد تا روش بحث کنیم. دیدم که با اکراه قبول کرد.
عصر سری به شهر زدیم چیزهایی خریدیم و از آنجا با هم رفتیم چالوس، بعد به
«توسکاتوک» سراغ دکتر سرشار. میدانستم که از عصر چهارشنبه میآید ویلای
خودش و تا شنبه آنجاست. با الناز راجع به او صحبت کرده بودم، که آدمی است
چندساحتی، در جغرافیایی که آدمها عموما یکبعدیاند. پزشک جراح است و مدیر
دانشگاه، سیاستپیشه، نقاش، مجسمهسازی با سلیقه که سه روز در هفته کار
مطبش را تعطیل میکند و از خیر آن همه پول و از شر آن همه آه و ناله
بیماران میگذرد و میآید این گوشه مصفای دورافتاده تا مجسمههای سیمانیاش
را بسازد. تا رسیدیم غروب شده بود. درِ ویلا باز بود. از راهروی باریک و
دراز علفپوش که از گلهای ارغوانی و طلایی طاقنمایی بر سر داشت رد شدیم، به
مهتابی رسیدیم و روی صندلیهای تابستانی نشستیم و منتظر ماندیم تا دکتر از
دریا بیاید که میدانستم تا میرسد تنی به آب میزند.»
مراسم رونمایی تازهترین رمان منتشرشده جواد مجابی با نام «گفتن در عین
نگفتن» و جشن امضای مجموعه آثار جواد مجابی با عنوانهای «در این هوا»،
«روایت عور» و «باغ گمشده» و همچین دیدار و گفتوگو با این نویسنده و
پژوهشگر روز چهارشنبه ۱۶ اسفندماه ساعت ۱۷ در شهر کتاب دانشگاه برگزار
میشود.
رمان «در این هوا» چاپ دوم، 166 صفحه، انتشارات ققنوس، با تیراژ 550 نسخه، بهبهای 12هزار تومان راهی بازار نشر شد.