انسان در شعر رابرت فراست(ققنوس)

کد شناسه :9450
  • عنوان :
    انسان در شعر رابرت فراست(ققنوس)
  • شابک :
    9789643117863
  • کد کتاب :
    9450
  • تاريخ ورود :
    1388/02/21
  • رده ديويي :
    811/52
  • ناشر :
  • مولف :
  • نوبت چاپ :
    1
  • سال چاپ :
    1388
  • قطع :
    رقعی
  • نوع جلد :
    شومیز
  • نام گروه :
    ادبیات
  • تيراژ :
    2200
  • تعداد کل صفحات :
    180
  • وزن - به گرم :
    212
  • قيمت :
موجود نیست

شعر رابرت فراست، جهان ساده و در همان حال شگفت‌انگیزی است که در آن، زندگی به طبیعی‌ترین شکل خود جاری است. طبیعت، تجلیگاه ارکستر باشکوه و همنواز هستی است. هر پدیده طبیعی، سازی است بسزا با نوایی که درخور و شایست? آن است . در این قطع? هماهنگ، با تمام فراز و فرودها، هیچ نتی ناهمساز نیست. انسان فراست در جهان و طبیعتی که او را نادیده می‌گیرد در راه برقراری نظم و آرامش تلاش می‌کند . اما به خوبی می داند که همین آشفتگی به ماهیت او به عنوان انسان تعین می‌بخشد. در واقع حضور انسان و مبارزه‌اش با آشفتگی‌های موجود الهام بخش او در خلاقیت است. طوفان می‌وزد و در شامگاهی زمستانی، پرنده‌ای در آشیان سر در زیر بال فرو برده است. خرگوشی در پناهگاهش سحر را به انتظار نشسته است. انسان، در تشویش و تنهایی است. با طلوع خورشید، نخستین شعاع آفتاب بر بال پرنده بوسه می‌زند. از دودکش کلبه‌های روستا گرمای زندگی برمی‌خیزد. رد پای گاری و اسب و انسان، حکایتگر تداوم تنیدگی زندگی است. همسایه را دستی تکان باید داد. روز دیگری برای انسان در محدوده‌ای مقدر آغاز شده است.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر