گروه محصولات

سیاست خارجی آلمان و ایران دوره رضاشاه

1400/02/25 شنبه
گزارش کتاب «سیاست خارجی آلمان و ایران دوره رضاشاه» از بانک ملی ایران بسیار خاص و در عین حال حاوی گنجینه‌ای از اطلاعات مربوط به تاریخ سیاسی و اقتصادی ایران بین دو جنگ جهانی است که برای خواننده تازگی دارد.
گنجینه‌ای از اطلاعات تاریخ سیاسی و اقتصادی ایران بین دو جنگ جهانی
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «سیاست خارجی آلمان و ایران دوره رضاشاه» نوشته رشید آرمین خطیب شهیدی با ترجمه شهلا طهماسبی به روابط سیاسی، نفوذ اقتصادی و بانک ملی ایران می‌پردازد. این کتاب پژوهشی عالی درباره موضوعی مهم که تا به حال به آن توجه نشده بود. این کتاب براساس بررسی آرشیوهای آلمان نوشته شده که به تازگی در دسترس قرار گرفته و بر روابط آلمان به رهبری آدولف هیتلر و ایران به رهبری رضاشاه پرتو می‌افکند. گزارش این کتاب از بانک ملی ایران بسیار خاص و در عین حال حاوی گنجینه‌ای از اطلاعات مربوط به تاریخ سیاسی و اقتصادی ایران بین دو جنگ جهانی است که برای خواننده تازگی دارد.

موضوع این کتاب بررسی سیاست خارجی آلمان در مورد ایران و نفوذ اقتصادی آن بر این کشور در فاصله دو جنگ جهانی، و تجزیه و تحلیل وقایعی است که در منابع دست‌اول آلمانی ثبت شده‌اند و بخش اعظم آن چندی پیش پس از اتحاد آلمان طبقه بندی شده و در دسترس قرار گرفته‌اند. استفاده از تازه‌ترین منابع و اطلاعات ما را به دیدگاهی روشن و اثبات‌شدنی در مورد پیشینه سیاست خارجی آلمان و نفوذ اقتصادی آلمان در ایران ماقبل جنگ جهانی دوم مجهز می‌کند.

این پژوهش نشان می‌دهد که پس از جنگ جهانی اول، بانک ملی ایران به مثابه وسیله‌ای مطلوب برای تامین هدف استراتژیک آلمان که ایجاد پایگاه در ایران بود به کار گرفته شد. انگیزه اصلی آلمان از فعالیت در بانک ملی استفاده از آن به مثابه ابزاری برای گسترش منافع ملی خود در ایران بود، چون آلمان برای نفوذ اقتصادی در ایران می‌بایست روابط تجاری مستحکم و سودآوری با آن برقرار می‌کرد. در عین حال روشن می‌شود که بانک ملی ایران آلمان را به ابزار توسعه مشارکت سیاسی و کسب اقتدار در حوزه منافع قدرت‌های مسلط در منطقه یعنی بریتانیا و روسیه مجهز کرد.

سطحی‌ترین برخورد با این موضوعات نیز پرسش‌هایی را درباره روابط خارجی آلمان با ایران برمی‌اگیزد از جمله ماهیت فعالیت آلمان، خط‌مشی‌ها و سیاست‌های آن در مورد ایران، و پیامدهای آن. چهارچوب این بررسی به دوره میان دو جنگ محدود می‌شود و پژوهش نقادانه تحول سیاست آلمان در مورد ایران را با توجه به پیشرفت‌های مرتبط با بانک ملی ایران شکل می‌دهد.

آلمان تا پیش از جنگ جهانی اول رابطه چندانی با ایران نداشت. پس از جنگ جهانی اول ورود مواد خام از ایران و در مقابل صدور کالاهای صنعتی به آن نشان‌دهنده علاقه آلمان به توسعه تجارت و خدمات حمل و نقل خود با ایران است. بانک ملی ایران و مشارکت آلمان در تاسیس آن برای تحقیق در موضوع گسترش روابط خارجی و نفوذ اقتصادی آلمان در ایران مناسب‌تر است. علت عمده انتخاب بانک ملی ایران به عنوان موضوع پژوهش این بود که اتباع آلمان در توسعه اولیه آن نقش اصلی داشتند. دو مدیر اول بانک همچنین اولین معاون و مدیران شعبه‌های اصلی آن آلمانی بودند.

این رویکرد فقط با تاکید بر نحوه برخورد موسسات دولتی آلمان با موضوعات و مسائل مربوط به ایران نمودار می‌شود. در نتیجه قویا متکی بر منابعی است که از پرونده‌های شماری ا موسسات مهم دولتی به دست آمده‌اند، از جمله وزارت امور خارجه آلمان در برلین و وزارت تجارت و صنعت آلمان. برای تجزیه و تحلیل آثار تصمیمات و اقدامات این موسسات درباره ایران نیز به عقاید و نظریه‌هایی تکیه می‌کنیم که در مکاتبات دیپلماتیک سفرای آلمان در ایران درباره موسسات مختلف دولتی در آلمان نقل شده‌اند.



این بررسی در پی ترسیم گزارشی مبسوط و جامع از استراتژی سیاسی و اقتصادی آلمان درباره ایران و همکاری‌های متقابل آن با بانک ملی ایران نیست، محدوده تحقیق نیز اجازه ارائه گزارشی عمیق و همه جانبه از نقش سیاست خارجی بریتانیا و روسیه را نمی‌دهد که بی‌تردید اهمیت بسیار در این موضوع داشته است. هدف برجسته کردن شماری از وقایع است که برای درک تحول و تطور روابط دو کشور تا آستانه جنگ جهانی دوم ضرورت دارد. در نتیجه فقط به تجزیه و تحلیل رشته‌ای از پیشامدهای عمده مرتبط با سیاست خارجی آلمان، نفوذ اقتصادی آلمان و بانک ملی پرداخته شده است.

برای پیشبرد این هدف بر تفکری تاکید شده است که در آن زمان وجود داشت و در منابع دست‌اول آلمانی منعکس شده‌اند، نه رخدادهای تاریخی که موجب تهیه این گزارش‌ها شده بودند. در نتیجه تصویر از دیدگاه آلمان عرضه شده و بارگوکننده افکار و عقاید و استباط بخش‌های دولتی و شخصیت‌های اصلی است که در آن زمان با آن وقایع در ارتباط بودند. این رویکرد بینش و نگرشی خاص از ارزیابی آلمان از ایران و استراتژی آن نسبت به این کشور ارائه می‌دهد که به پیشرفت‌های دوره بین دو جنگ و موضوعات مطرح در دوره رضاشاه ارتباط می‌یابد و در عین حال به درک موضوعات مرتبط با پیشرفت‌های جاری در خاورمیانه نیز یاری می‌رساند.

در دوره رضاشاه، سیاست خارجی ایران بر نقش آلمان به عنوان نقطه اتکا در مذاکرات با شوروی و بریتانیا استوار بود و تیمورتاش مجری این سیاست بود. تیمورتاش به دستور شاه به برقراری روابط عادی سیاسی و تجاری با آلمان پرداخت. او در سال‌های 1304-1306 طی سفر به شوروی، در برلین نیز چند موافقت‌نامه با آلمان امضا کرد و موسسات آلمانی را به شرکت در طرح احداث راه‌آهن سرتاسری ایران، و شرکت کروپ را به صدور محصولات خود به ایران تشویق کرد. اولین معاهده تجاری با آلمان در 31 ژانویه پس از تاسیس سلسله پهلوی امضا شد.

در یادداشت مترجم آمده است: «در سفر اول ناصرالدین‌شاه به اروپا 1252 ه.ش در برلین بین دو دولت معاهده دوستی و کشتیرانی امضا شد. در این زمان دولت ایران به سبب اعطای امتیاز رویتر انگلیسی تحت فشار روسیه قرار گرفته بود و به ارتباط با یک دولت سوم نیاز داشت. از این رو در قرارداد مزبور ماده‌ای گنجانده شد که اگر ایران دچار اختلاف و مناقشه با دولتی شد، آلمان در صورت تقاضای کمک ایران از آن حمایت خواهد کرد. اما انتظارات ایران به سبب برقراری روابط دوستانه بین روسیه و آلمان محقق نشد. قرارداد اتحاد دو جانبه سال 1258 ه.ش دو دولت نیز تغییری در اوضاع  به وجود نیاورد. در بهار 1264 ه.ش آلمان و ایران در تهران و برلین وزارت مختار تاسیس کردند. در پاییز محسن‌هان معین‌الملک برای درخواست چند مربی نظامی و یک مشاور اداری از بیسمارک به آلمان اعزام شد و دو افسر بازنشسته به صورت غیردولتی استخدام کرد. در سال 1275 ه.ش در ابتدای دوره سلطنت مظفرالدین‌شاه دولت ایران از آلمان تقاضای وام کرد و برای جلب توجه آن پیشنهاد احداث راه‌آهن تهران-خانقین را داد، اما آلمان به سبب اعتراض شدید روسیه توجهی نشان نداد و ایران را به سرمایه‌گذاران و بانک‌های خصوص ارجاع داد.»
 
کتاب «سیاست خارجی آلمان و ایران دوره رضاشاه» نوشته رشید آرمین خطیب شهیدی با ترجمه شهلا طهماسبی در 239 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و بهای 48 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شد.